پرواز کن
بارون خیلی واسم دوست داشتنیه مخصوصا وقتی خاطرات خوبی ازش دارم ولی وقتی قطرههای بارون با اشک چشمام یکی میشن دیگه اون حس قشنگ را واسم نداره.
وقتی بچه بودم دوست داشتم وقتی پدرم از دستم عصبانی هست از اون حال قهر بیرونش بیارم این کار خیلی برام سخت بود ولی وقتی بزرگ شدم و دیدم پدرم خیلی زود منو درک میکرد و به اعصابش کنترل میکرد چون خیلی دوسم داشت.
بعد از مدتها به یه سری نتیجه تو زندگیم رسیدم باید پرواز کنم مثل همون خوابی که دیدم ولی نمودونم از چه نوعش
شیرزن بودن هم یعنی هیچ وقت معذرت خواهی نکنی
و ای کاش آدمها جایی واسه برگشت باقی بذارن کاش همه کاسه کوزهها را یه جا نشکنند و جایی واسه شک در زندگی نذارن
و در آخر روز ولنتاین مبارک!
نوشته شده توسط نرگس امامی تاریخ ۳۱ فروردين ۱۳۸۸
نظر خود را بنویسید